۴ نتیجه برای کریمی
آقای مرتضی کریمی، دکتر نیما جعفری نویمی پور،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
شبکههای حسگر بیسیم[۱] بهسرعت در حال رشد در زمینه پژوهشی، کاربردی، عملیاتی و تجاری هستند. این نوع شبکهها جهت نظارت بر یک ناحیه دلخواه و افزایش امنیت محیطهای مورد بررسی بسیار مورد استفاده قرار میگیرند. تواناییهای بیشمار این نوع شبکهها در قبال هزینه اندک، سبب شده است تا نقشهای زیادی درزمینههای مختلف ایفا کنند. شبکههای حسگر بیسیم در مقیاس بزرگ از چند صد تا چند هزار گره حسگر ایجاد میشوند که طبیعتاً این مقیاس، چالشهای فنی بسیار زیادی را بهدنبال خواهد داشت. یکی از مهمترین و اساسیترین چالش، مسئله پوشش[۲] و همچنین امنیت در شبکههای حسگر بیسیم است. پوشش، اصلیترین و پایهایترین هدف ایجاد و استقرار شبکه حسگر بیسیم است، چون پوشش با درجه کیفیت[۳]، چگونگی و مدتزمان توانایی حسگرها برای تشخیص پارامترها و اهداف از پیش تعیینشده در مناطق و همچنین هزینه پیادهسازی ارتباط مستقیم دارد. در این مقاله، روشهای بهبود امنیت اماکن عمومی بهکمک افزایش پوشش مناطق با استفاده از شبکه حسگر بیسیم و امنیت این اماکن مورد مطالعه و بررسی قرار داده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد با اتخاذ یک پوشش مناسب و بهینه علاوهبر اینکه با کمینه تعداد حسگرها، کل محیط را میتوان پوشش داد، بلکه امنیت اماکن تحت نظارت شبکه را با تعداد گرههای کمتر، میتوان افزایش داد.
[۱] Wireless Sensor Network
[۳] Quality of Service
۴ Coordinator
محمدرضا کریمی، رسول جلیلی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
در چند سال اخیر بطور گسترده از معماری های مختلف شبکه های عصبی عمیق در ادبیات پژوهش های دسته بندی ترافیک و انگشت نگاری وب سایت استفاده شده است. دسته بندی های یاد شده بر روی ویژگی های آماری ترافیک مانند طول بسته ها و فاصله ی زمانی بین بسته ها صورت می پذیرد. ارتقا حریم خصوصی ترافیک شبکه در برابر حملات دسته بندی با الگوریتم هایی صورت می پذیرد که ترکیبی از افزایش طول (لایه گذاری) و شکستن بسته ها و اضافه کردن تاخیر در ارسال بسته را انجام می دهند. در این پژوهش به جای طراحی چنین الگوریتم هایی، با استفاده از روش های سنجش و ارزیابی مقاومت شبکه های عصبی موسوم به الگوریتم های تولید نمونه ی خصمانه با اعمال حداقل سربار اقدام به لایه گذاری بسته های جریان ترافیک شده است. یک دسته بند شبکه ی عصبی عمیق همگشتی را قبل و بعد از اعمال دفاع بر روی ترافیک، به کمک پنج الگوریتم تولید نمونه ی خصمانه، کارلینی‐ونگر، جِی.اس.ام.ای، اف.جی.اس.ام، دیپ فول و پریشیدگی سراسری، ارزیابی می کنیم. هر یک از الگوریتم ها با اضافه کردن میزان سربار متفاوت، از دقت و مثبت کاذب دسته بندی شبکه عصبی یاد شده می کاهند
قدسیه کریمی، مرتضی عادلی، محمدعلی هادوی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
با افزایش روز افزون استفاده از برچسب های RFID، نیاز به پروتکل های خاص برای مدیریت و ارتباط با این برچسب ها افزایش می یابد. در این بین، پروتکل انتقال مالکیت اشیاء که امنیت و حریم خصوصی اشیا را ً برای مالک جدید پس از تغییر مالکیت تأمین می کند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. اخیرا یک پروتکل سبک وزن انتقال مالکیت اشیا در شبکه های RFID ارائه شده است. این پروتکل از یک تابع سبک وزن خطی برای تأمین امنیت خود استفاده می کند و طراحان این پروتکل مدعی هستند که در عین سبک وزن بودن، در مقابل حملات شناخته شده امن است. در این مقاله، ضعف های تابع استفاده شده در این پروتکل را شناسایی کرده و نشان می دهیم که این پروتکل در برابر حمله افشای راز آسیب پذیر است. همچنین نشان می دهیم که حداکثر با ۴ × L مرتبه اجرای پروتکل (L طول کلید است)، می توان با شنود داده های دریافتی، اطلاعات لازم را برای اجرای این حمله بدست آورد و سپس کلیدهای مشترک استفاده شده در پروتکل را بازیابی نمود.
فرنوش کریمی، بهروز ترک لادانی، بهروز شاهقلی قهفرخی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
با افزایش شدت تهدیدات امنیت سایبری در سطح جهانی، نیاز به آموزش متخصصان امنیتی اهمیت بیشتری یافته است. برنامه های آموزشی به همراه آزمایشگاه ها و انجام تمرین های امنیت سایبری، نقش اساسی در بهبود مهارت های آفندی و پدافندی ایفا می کنند. انجام این تمرین ها، به ویژه در شبکه های عملیاتی که مناسب آزمایش حملات سایبری نیستند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. میدان سایبری، بستر مناسبی برای این تمرین ها فراهم می کنند. یکی از چالش های اساسی در آموزش امنیت سایبری، تطابق برنامه های آموزشی با سطوح مختلف مهارت آموزان است. یادگیری تطبیقی با استفاده از هوش مصنوعی و سیستم های پیشنهاددهنده می تواند راه حل مناسبی برای ارائه آموزش شخصی سازی شده باشد. در این پژوهش، با تمرکز بر میدان سایبری کایپو، به بررسی امکان جایگزینی یا تکمیل نقش مربی با یک عامل پیشنهاد دهنده مبتنی بر هوش مصنوعی پرداخته شده است. هدف از این تحقیق، کاهش نیاز به دخالت انسانی و افزایش کارایی فرآیند آموزش است. بدین منظور، از اطلاعات جمع آوری شده در میدان سایبری کایپو که توسط دانشگاه ماساریک توسعه یافته، استفاده شده و مدل های مختلف یادگیری ماشین به کار گرفته شده است تا فرآیند آموزش به صورت خودکار و بهینه انجام شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از هوش مصنوعی می تواند به بهبود عملکرد سیستم های آموزشی و کاهش زمان ارزیابی کمک کند.